ترس یا امتناع از مدرسه رفتن بیش از آن‌که علت شخصیتی داشته باشد ناشی از یادگیری از محیط است. مادر و پدری که در حین صحبت کردن به نکته‌های منفی مدرسه و تجربه‌های تلخ خود از دوران مدرسه‌ اشاره می‌کنند ناخودآگاه بذر ترس از مدرسه را در افکار فرزند خود می‌کارند. پسری هفت ساله

یکی از مسائلی که دین اسلام به آن اهمیت فراوان داده، خدمت به مردم است از مجموعه تعالیم اسلامی و سیره اولیاء (ع) استفاده می شود که بعد از انجام واجبات، برترین وسیله برای تقرب به خداوند متعال این خصلت نیکو می باشد اولیای خداوند همواره در خدمت مردم بودند و شخصاً در رفع حوائج

این که ما شبیه دنیا نیستیم نشان از چیست؟آیا ما سرآمدان و تافتگان جدا بافته خلقتیم یا نماد واقعی انحراف از قواعد حاکم بر کائناتیم!؟ مثلا : طبیعت زیبا در همه جای دنیا نشان از زندگی و طراوت است و بخش عظیمی از صنعت توریسم بر آن استوار است اما در خوزستان یا به آتش

عدم تحقق وعده های داده شده ، تبعیض های فاحش طایفه ای ، عدم توانایی حفظ یاران ستادی و جذب نیروی جدید ، درگیر شدن در حوزه های دون شان نمایندگی ( از جمله دخالت در عزل و نصب های ریز و درشت در ادارات و…

گازهایی که میسوزند و سلامتی را از مردم می گیرند گازهایی که میسوزند و سرمایه ملتی را هدر ، و دارایی نسل های بعدی مارا تباه می کند گازهایی که اگر به انرژی برق تولید شوند و با کشورهای همسایه نیازمند انرژی برق فروخته شوند ( عراق ، افغانستان و پاکستان و…) فروخته شود پول

متن پیام بدین شرح است: بار دیگر بوی ماه مدرسه، فضای میهن اسلامی ما را معطر به شمیم دلنواز دانایی و توانایی و شکوفایی و رویش نموده است. مهری که همیشه سرآغازی برای فصل مهر ورزی و معنویت و بهاری برای شکوفایی گلهای علم و امید در سایه معنویت بوده است. تقارن “نو بهار دل

صبح زود با سراسیمگی از خواب بیدار شدم نیمی از کارها بدلیل عدم برنامه ریزی صحیح انجام نشده بود و چمدان با لباس ها و وسایلی که در اتاق پخش شده بود شباهت زیادی به بازار عبدالحمید داشت همینطور که لباس می پوشیدم با تاکسی تماس گرفتم وسریع درب منزل حاضر شدیم عباس که عادت

سرقت ادبی چنین تعریف می‌شود که اگر فردی تمام ویا جزئی از اثر نوشتاری،صوتی وتصویری،علمی ویا ادبی شخص دیگری را بدون ذکر اسم وعنوان صاحب اثر به اسم خود یا شخص دیگری به غیر از صاحب اثر منتشر کند سارق ادبی معرفی ودر واقع مصداق واضح سرقت ادبی می باشد. باتوجه به تعریف فوق در

عقده مجموعه ای از احساسات و میولات و خاطراتی است که در ضمیر ناخود آگاه فرد مخفی است و او را دربند کشیده مطیع خود ساخته و به هر کوی و برزن می برد بدون انکه فرد کوچکترین اطلاعی از ان عقده داشته باشد. او فکر میکند که این تصمیمات نتیجه تفکر منطقی و عقلانی

مگر می شود چنین معادله ی مالامال از تایید و مدح و تمجیدهای دولتی و شبه دولتی صرفا بخاطر برخی اظهارنظرهای هنوز محقق نشده به ایشان تقدیم شود؟