ای ناکسان نامهربان این کشتار بس است

مطالبه ای که هر از چند گاهی از طرف داوطلبان کرسی های رنگین مسئولیت از شورا تا فرمانداری تا نمایندگی همسو با شعارهای انتخاباتی تب داغ آن بالا و با اتمام انتخابات فرونشسته و به فراموشی سپرده می شود.

سال هاست حرف جاده میانبر اهواز مسجدسلیمان نقل رسانه ها ، جلسات ، میتینگ ها و مجالس مختلف در حوزه مسجدسلیمان است.

از تحرکات سیاسیون و پیشکسوتان و فعالان عرصه اجتماعی و مطالبه گری تا موج های آگاهانه مطالبه گران مردمی حال حاضر درخواست ها و نقدها و مطالبات همچنان ادامه دارد.

به راستی کلید قفل پر رمز و راز جاده میانبر از جیب کت کدام مسئول نامراد افتاده است؟!؟!؟!

جاده ارتباطی که سند التزام آن آمار گویای تلفات سالانه در مسیر جاده ای موسوم به جاده مرگ نهفته است.

آیا فریادرسی خواهد بود؟؟

حالا که غول گردن کلف صنعت خودرو در این آب و خاک مظلوم را هیچ می‌بیند آیا فریادرسی خواهد بود؟؟

آن مبارزه ای یارای رویارویی ندارد ، کی و کجا می شود دست به دامن طبعیت شد و برای نجات جان مسافران نگون بخت جاده مرگ از جور ناکارآمدی مسئولان ملتمس از آن استمداد خواست؟

همان طبیعتی که از دست حضرات مسئولین بی مسئولیت خود هم این روزها حال و روز خوشی ندارد.

آیا تن رنجورش برای نجات جان ده ها نفر در سال لبیک مهربانی نجات از مرگ سر می دهد؟!؟!

شاید دیری نپاید که این طبیعت بی زبان از شرم و گناه نابخشودنی مسئولان به زبان درآید و بگوید ای ناکسان نامهربان این کشتار بس است ، اندام نحیف مرا برای جبران ناملایماتتان بر این مردم مظلوم هرچه زودتر پاره پاره کنید که دیگر طاقت این همه خون ریخته بر من ، برایم عذاب آور است ، عذابی که سوگ آن واجب الوجوب دل هر مسلمان و کافر است.

و سخن آخر اینکه حالا دیگر چشم انتظاری مردم حوزه مسجدسلیمان بزرگ بر این باور است که شعار احداث جاده مواصلاتی مسجدسلیمان به اهواز موسوم به جاده میانبر روزی از قالب تهی خود برون آید تا ضریح این امامزاده خیالی مسئولین انتخاباتی ، دعای آن مستجاب الدعوه گردد و وقوع اتفاق احداث جاده میانبر بر وقوع حوادث مرگبار جاده مرگ پیشی گرفته و این شعار همیشگی جاده میانبر مسجدسلیمان از تعریف حرف تا عمل ، در حقیقت به عمل درآید.

نگارنده؛

جمشید محمدی فرد

شهروند مطالبه گر