شعر/ باران زد و باز یادم افتاد به تو
هر بار کنار بسترم می آمد
انگار که عرش در برم می آمد
هر شب به خدایی خدا ، می دیدم
کعبه به طواف مادرم می آمد؛
کعبه یک سنگه نشانیسست که ره کم نکنی حاجیا پولت مبر سوی حجاز.. کشورت دارد به پول تو نیاز… حاجیا راهی که میری بس خطاست… پول برآل سعود دادن جفاست .. دورشو حاجی زاین راه کن حذر… تا توانی کن به ایرانت نظر… کشورت دارد فقیر ومستمند…. تو به این راهی که میری دل مبند…