یادداشت ویژه | تفاوت استانداری که به راحتی برکنار می شود و استانداری که تمام صاحب نفوذان مرکزنشین برای نگه داشتنش به خط شده اند

تفاوت استانداری که به راحتی برکنار می شود و استانداری که تمام صاحب نفوذان مرکزنشین برای نگه داشتنش به خط شده اند

ابوالفضل بابادی شوراب

دکتر مقتدایی استاندار برکنار شده خوزستان (زمان برکناری:اردیبهشت ۱۳۹۵)به تازگی در سالن آمفی تئاتر محله سرای کیان شهر اهواز حضور یافته و به بیان نقطه نظرات خود درباره مسائل جدید و قدیم استان پرداخت.

انتشار چنین نشست و گفتگویی در اولین لحظات ارسال در فضای رسانه ای استان، مخاطبان را با سئوالات و پرسش های بسیاری مواجه نمود.

بخشی از سخنان امروز مقتدایی پیش از این در نشست بعد از عزل ایشان بیان شده بود و این پرسش را مطرح می کند که آیا استاندار سابق در پی واکاوی و بازتکرار چرایی عزل خود می باشد یا بدنبال برهم زدن بازی جدید آن ۶ صاحب نفوذ خوزستانی تهران نشین؟یا مقتدایی با نمایش جایگاه سیاسی خود می خواهد این پیام را به دیگران مخابره کند که بدون مشورت با وی، هر بازی در خوزستان منجر به شکست و باخت طرف های متفاوت می شود؟

هر هدفی که باشد پرسش کلیدی این است که مگر مقتدایی چه کرد یا نکرد که مستوجب برکناری بود؟ او بعنوان آبادانیِ خوزستانیِ طرفدار ایران و اسلام، محکم و استوار از منافع این دیار دفاع کرد و می خواست مردم خوزستان صاحب آن چیزی باشند که لایق و مستحق آنند.

در مقابل با حمایت آن ۶ نفر مورد نظر که استاندار پیشین، بارها بدون ذکر نام و با کدهایی آنان را معرفی کرده، دکتر مقتدایی برکنار شد و شریعتی انتصاب یافت.

مقتدایی البته سخن از عزلش بعلت انتقال آب گفت، اختلاف دولت وقت با مقتدایی هرچه بود، چه انتقال آب کارون یا موضوع نحوه مدیریت منطقه آزاد اروند، بهرحال مقتدایی بعنوان شخصیتی مقتدر و مدیری پرورش یافته در نظام جمهوری اسلامی می توانست عامل آبادانی و سربلندی استان باشد، اما شوربختانه بصورت غافلگیرانه عزل شد و شریعتی با سوابق ضعیف و ناکافی را بر مسند استانداری خوزستان که در اندازه یک معاونت رییس جمهور می باشد، گماردند.

شریعتی موضوع سیل خوزستان را اصلا نتوانست کنترل کند و با بی تدبیری ایشان، نصف استان در آب رفت و حالا اگر هزار بار هم با نمایش های رسانه ایی او را خوب جلوه دهند، واقعیت امر چیز دیگری است.

در موضوع نابودی کارخانه ها و خصوصا کارخانه هفت تپه ما همه شهروندان به مسائل واقف هستیم.

عملکرد شریعتی آنقدر ضعیف بوده و هست و آنقدر برای مردم خوزستان مشخص و مبرهن می باشد که زبان و‌ قلم کنشگران خوزستانی از تکرار آن عاجز است و شهروندان نیز از شنیدن و دیدن این عملکرد پر از اندوه خسته و رنجور شده اند.

و‌ درد اصلی آنجاست که روی به مقایسه بیاوریم، آنجا که از یک طرف مقتدایی شناسنامه دار با آن عملکرد و توانایی و حتی سوابق تاریخی در چهار دهه انقلاب اسلامی را به راحتی آب خوردن عزل می کنند و شریعتی با این عملکرد ضعیف که رشد آسانسوری داشته را سفت در مدیریت نگه داشته اند.