سهم خوزستان از شهدای حادثه ترور۷ تیر
سهم خوزستان از شهدای حادثه ترور۷ تیر در حالیکه در روزها و سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، مستکبران دنیا همگی بهدنبال جلوگیری از جان گرفتن این انقلاب بودند و در این مسیر بارها دست به ترور زدند که در این میان، خوزستان و خوزستانی نیز دین خود را به انقلاب اسلامی بهخوبی ادا کردند. به
سهم خوزستان از شهدای حادثه ترور۷ تیر
در حالیکه در روزها و سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، مستکبران دنیا همگی بهدنبال جلوگیری از جان گرفتن این انقلاب بودند و در این مسیر بارها دست به ترور زدند که در این میان، خوزستان و خوزستانی نیز دین خود را به انقلاب اسلامی بهخوبی ادا کردند.
به گزارش شبکه خبری خوزستان / در حالیکه هنوز زمان زیادی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود و بذر انقلاب تازه ریشه دوانده بود، تمام دنیا از پشت پردههای تاریکی دستهایشان را به نیت سوزاندن ریشههای حقیقت در هم گره زدند، وقت تنگ بود و قبل ازتنومند شدن تنه انقلاب باید تک تک شاخههای آن را با تبرهای نامرئی ترور میبریدند لذا پس از جنگ تحمیلی، ترور یا قتل سیاسی آخرین دستاویز دستهای استعمارگری شد که به هیچ جایی در راستای به اضمحلال کشاندن حقیقت بند نبود.
به استناد بیان امام علی(ع) که فرمودند”اِعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ”، شهید بهشتی اهلُ الحقی بود که همه پس از شناخت حقیقت به او رسیدند و اهل باطل جز نابودی او راهی برای خاموشی نور حقیقت نداشتند ؛ساعت ۲۰:۳۰ هفتم تیر ماه سال۱۳۶۰دولتمردان و نخبگان انقلابی ما را در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به خاک و خون کشیدند و سکوت مجامع مدعی حقوق بشرتنها دادگاهِ این خونهای به ناحق ریخته شده بود؛ فرانسه آغوشش را برای محمدرضا کلاهی صمدی که به عنوان کاردان فنی تجربی تجهیزات صوتی در حزب مشغول و متهم به بمبگذاری این حادثه تروریستی بود گشود و هلند در سال ۱۹۸۰میلادی با نام مستعار “علی معتمد” به او پناهندگی داد!
مجاهدین خلق یا مجاهدین شیطان
سازمان مجاهدین خلق ایران یک سازمان سیاسی به اصطلاح اسلامگرا و چپگرا و با ساختار شبه نظامی بود که در ۱۵شهریور۱۳۴۴ پایهگذاری شد و اقدامات مسلحانه خود را بر علیه خاندان پهلوی آغاز کرد اما در سال۱۳۵۱رهبران اولیه این سازمان توسط ساواک دستگیر و به جرم ” اقدام علیه امنیت کشور، اعمال تروریستی و ترور اتباع ایرانی و آمریکایی” به اعدام محکوم و برخی نیز زندانی شدند.
حوالی سال ۱۳۵۴بود که ترور و حذف اعضای مذهبی توسط این سازمان شروع شد و با در دست گرفتن قسمتی از سازمان به رهبری تقی شهرام و بهرام آرام اعلام کردند که ایدئولوژی آنها از اسلام به مارکسیسم تغییر کرده است که پس از علنی شدن این بیانیه، اعضای سازمان به دو دسته مارکسیست و مسلمان که به رهبری مسعود رجوی و موسی خیابانی بود تقسیم شدند.
پس از پیروزی انقلاب در سال۱۳۵۷، بخش مذهبی سازمان مجاهدین خلق فعالیت خود را تحت عنوان”جنبش ملی مجاهدین” آغاز کردند و به دلیل اختلاف نظر با روحانیون وقت و به خصوص امام خمینی(ره) به مخالفت علیه نظام جمهوری اسلامی روی آوردند لذا با توجه به این تغییر ایدئولوژی، پس از تظاهرات ۳۰خرداد۱۳۶۰و عزل بنی صدر، هدف خود را سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند که خود مقدمهای بر کلید خوردن ترورهایی شد که به تبع آن تعداد زیادی از نخبگان ملی و انقلابی به شهادت رسیدند.
ایدئولوژی حزب جمهوری اسلامی چه بود؟
۲۹اسفند۱۳۵۷ حزب جمهوری اسلامی توسط محمد حسینی بهشتی،عبدالکریم موسوی اردبیلی،اکبر هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنهای ومحمد جواد باهنر پایهگذاری شد که مهمترین تشکل ایجاد شده توسط حاکمیت و روحانیت در برابر دیگر تشکلهای سیاسی مانند نهضت آزادی ایران، حزب توده و گروههای چپگرا یا ملیگرا در دهه نخست جمهوری اسلامی بود.
همین مقابله اسلامی با دیگر تشکلهای سیاسی دلیلی بر انتخاب این حزب و اعضایش به عنوان گزینهای برای ترور شد لذا اولین ترور این حزب توسط سازمان مجاهدین خلق در ۷تیر۱۳۶۰و زمانی که شهید بهشتی سخنرانی خود را با این جملات که” ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهرهسازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند؛ ما باید تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمیگیرند انتخاب شوند” آغاز کرد با انفجار بمبی مهیب رغم خورد.
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی بهترین انتخاب سازمان مجاهدین خلق بود چرا که با یک تیر دونشانه زدند و توانستند دبیرکل این حزب و ۷۲تن از برجستهترین شخصیتهای علمی، سیاسی و انقلابی را که اکثرا مسوولیتهای مهمی در اداره امور کشوری به عهده داشتند به قتل برسانند که از آن جمله میتوان به ۴وزیر و ۲۷نماینده مجلس اشاره کرد، همچنین در طی این حادثه تروریستی ۲۶نفر زخمی شدند؛ نخبگان خوزستان نیز از این ترور بینصیب نماندند و ۳تن از شخصیتهای برجسته خوزستانی در این حادثه تروریستی به شهادت رسیدند.
شهید علیرضا چراغزاده دزفولی
شهید علیرضا چراغزاده دزفولی در سال ۱۳۳۲در اهواز به دنیا آمد اما در ۴سالگی از نعمت داشتن پدر محروم شد که او را وادار کرد تا کودکی و نوجوانیاش را علاوه بر اشتغال به تحصیل در کارگری و درودگری که شغل پدریاش نیز بود بگذراند. فعالیتهای مذهبی شهید چراغزاده او را به یکی از چهرههای فعال و پرتلاش تبدیل کرد که از نزدیک رنج محرومیت مردم را نیز چشیده بود.
وی پس از اتمام تحصیلات در رشته حسابداری به استخدام شرکت نفت درآمد اما پس از یک سال از شغل خود استعفا داد؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به احساس نیاز به یاری مسوولین شتافت و اوائل سال ۱۳۵۸به عنوان سرپرست بخشداری هفتگل مشغول به کار شد.
تدریس در مدارسی که کمبود معلم داشت، توجه به اهالی محل، فعالیتها و اقدامات مردم محور و به دور از هرگونه ریا و جلب توجه، اولویت قرار دادن قشر مستضعف و استفاده از حداکثر امکانات در راستای تامین نیاز مردم باعث شد که اهالی هفتگل و رامهرمز علیرغم اینکه تنها یک سال بود که با وی سابقه آشنایی داشتند شهید چراغزاده را معتمد خود دانسته و در سن ۲۷سالگی او را به عنوان اولین نماینده خود در مجلس شورای اسلامی انتخاب کنند.
در دوران نمایندگی به فعالیتهای خالصانه خود در راستای بهبود وضع زندگی مردم هفتگل و رامهرمز ادامه داد و همچنین عضو کمیسیون اقتصاد و دارایی نیز شد و کمکهای شایانی در ایجاد راهها و به کار انداختن تقویت کننده تلویزیونی و سامان دادن وضعیت مهاجران جنگی کرد.
ولایتمداری او تا به آن اندازه بود که در زمانی که بنی صدر با سفرهای تشریفاتی به مناطق سیلزده در صدد ساخت یک وجهه مردمی برای خود بود با نطق صریح و قاطع خود جریان ضد ولایت فقیه را به باد حمله میگرفت و انحرافات را افشا مینمود.
شهید حجت الاسلام سید محمد کاظم دانش
سال ۱۳۱۸ در خانوادهای روحانی در دزفول متولد شد، پس از پایان تحصیلات ابتدایی و مقدماتی در سال۱۳۳۷ کوله بارش را به نیت کسب علوم دینی در شهر قم بست و از آن تاریخ تا پایان عمر، فرا گرفتن علم و دانش را رها نکرد.
تبلیغ اسلام مهمترین بخش زندگی او بود و ردپای تبلیغاتش از سرعین اردبیل تا سرخه شوش و مرودشت شیراز امتداد داشت، علیرغم تهدیدات و آزار ساواک، محال بود جایی امکان مبارزه و تبلیغ باشد و سید محمد را آنجا نبینید.
حتی تبعید و ممنوع المنبر شدن هم نتوانست مانع اقدامات او شود و سابقه مبارزات ۴۲ساله شهید تا پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه داشت و به شوش رفت و ضمن سکونت در آنجا سرپرست کمیته انقلاب و امام جمعه این شهرستان شد؛ حضور وی در این منطقه مرزی باعث شد تا اسلحههایی را که در جریان انقلاب به دست عناصر معاند مرتبط با عراق افتاده بود باز پس بگیرد و بخش زیادی از اختلافات قدیمی منطقه را نیز رفع کرد.
در سال ۱۳۵۹ با توجه به نقش حمایتی موثری که از مردم داشت از طرف اهالی شوش، اندیمشک و هفتتپه به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و تا واپسین روزهای شهادت به فعالیتهای جهادگرانه خود در جبهه حق بر عیله باطل ادامه داد.
شهید سید محمد جواد شرافت
شهید شرافت سال۱۳۰۶ در خانوادهای معتقد و پایبند به اصول در شوشتر متولد شد؛ تفکر و مطالعه برجستهترین علاقه وی در دوران کودکی بود که شاخههای آن در ۱۴سالگی شهید با ایجاد اولین سازمان تبلیغات اسلامی در شوشتر میوه داد و از آنجا بود که سرنوشت مبارزات سیاسی سید محمد جواد شرافت رغم خورد.
شغل معلمی را ادامه رسالت انبیا میدانست و چند سال در کسوت این شغل در شوشتر به تدریس ادامه داد اما به واسطه مبارزات انقلابیاش مجبور شد تا سال۱۳۴۲ در ادارات مختلف به پرده برداری از ماهیت ظلم و فساد دربار طاغوت بپردازد.
در ۳۸سالگی در رشته ادبیات دانشگاه تهران قبول و مشغول به تحصیل شد اما اشتغال به تحصیل کمانع توجه او به نیازهای آن زمان که تدبر در قرآن یکی از آنها نبود و جلسات خانهای قرآن را در منزلی که روبهروی دانشگاه بود برگزار کرد.
هیچگاه در برابر ظلم تسلیم نمیشد و در سال ۱۳۳۱ به هنگام برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس شاهنشاهی، ضمن درگیری با یکی از کاندیداهای مزدور شاه، حقایقی را برای مردم منطقه شوشتر آشکار کرد، اقدامی عملی که برای رژیم تازگی داشت و خود منجر به تبعید شهید شرافت به اهواز شد اما این دستگیری با قیام توده مردم شوشتر و تعطیلی عمومی در اعتراض به دستگیری وی در زمانی کوتاه به آزادی مبدل شد.
شهید شرافت در سال ۱۳۴۵ با همکاری جمعی از معلمان متعهد و انقلابی آموزش و پرورش مانند شهید محمدعلی رجایی، برنامه تظاهرات و اعتصابات معلمان ایران را تدارک دید و به اجرا درآورد که در نتیجه این حرکت انقلابی، او و جمعی از یارانش دستگیر و دوباره به تبعید فرستاده شدند؛ پس از پیروزی انقلاب، ابتدا مشاور وزیر آموزش و پرورش و عضو هیات رییسه بنیاد فرهنگی البرز و سپس از سوی مردم شوشتر به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.
نور اسلام خاموش نمیشود
هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ زبان ناطق و حق گوی شهید چراغزاده، روحیه انقلابی شهید دانش و دستان مبارز شهید شرافت در دفتر حزب جمهوری اسلامی به خاک و خون نشست اما امتداد ترورهای سینههای عنود و لجوج تا به رژه نیروهای مسلح شهریور۱۳۹۷اهواز نیز رسید؛ ترور سلاح دستهایی است که میخواهند از دور بر چهره سرزمینهای اسلامی سیلی بزنند اما همان گونه که خداوند در مصحف شریف فرمودند”یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ”حتی اگر تمام قدرتهای دنیا نیز دست به دست هم دهند خداوند خود کامل کننده نور اسلام است.
منبع :فارس
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰