زیر سِرُم زرد / روایتی از روزهای اوج گیری کرونا

زیر سِرُم زرد / روایتی از روزهای اوج گیری کرونا

تخت‌ها پر بود به جز یکی که سهم من شد. سِرُم پر از آمپول‌های تقویتی زرد رنگ شد، زردی که تو ذوق می‌زد اما همین که پرستار این زردانبون را تزریق کرد، خنکایش در رگ‌هایم پیچید؛ این فرصتی اندک برای استراحت بود چون خیلی خسته بودم از بس از این داروخانه به آن داروخانه رفته بودم و هیچ‌کدام سِرُم نداشتند.؛