طوفان کرونا در خوزستان و اهواز / اولویت با کدامیک؛ نان یا جان !؟
وزارت بهداشت با وضع مقررات برای رشته ها و رسته های مختلف کسب و کار تحت عنوان پروتکلهای کرونایی، عملا عُمده ی محدودیتهای وضع شده ی قبلی را کنار نهاد و تقریبا همه چیز را به حالت اول بازگرداند. آنچه در آن ذره ای تردید وجود ندارد رابطه میان محدودیت و میزان ابتلا به کرونا
وزارت بهداشت با وضع مقررات برای رشته ها و رسته های مختلف کسب و کار تحت عنوان پروتکلهای کرونایی، عملا عُمده ی محدودیتهای وضع شده ی قبلی را کنار نهاد و تقریبا همه چیز را به حالت اول بازگرداند.
آنچه در آن ذره ای تردید وجود ندارد رابطه میان محدودیت و میزان ابتلا به کرونا است که نمونه کاهشی این رابطه را در محدودیتهای پس از تعطیلات عید شاهد بودیم. نتیجه ی آن محدودیتها آمار ابتلا در اهواز را به زیر ۱۰ و در استان به زیر ۲۵ رسانده بود. اما چه شد که ابتلا در خوزستان و اهواز روندی بسیار بسیار تصاعدی بخود گرفت و روی قرمز!! را به بدترین شکل بُرد و رکوردی باور نکردنی را به نام خود ثبت کرد؟ این سئوال اساسی مورد نظر این نوشتار است.
پروتکلهای وزارت بهداشت مثل آن می ماند که شخصی مسئولیت حقوقی یک کار را از دوش خود بردارد و بر دوش دیگری بگذارد آنگاه بصورت روزانه فریاد کند که فلانی به تعهدات خود عمل نمی کند. مگر لازمه ی هر تعهد ضمانت اجرای آن تعهد نیست؟
حداقل در خصوص خوزستان عرض می کنم که تاکید همه روزه ی مقامات رسمی دولتی از رییس جمهور گرفته تا وزیر و معاونین بهداشت و روسای علوم پزشکی مبنی بر عدم خروج از خانه (مگر برای امور ضروری) یا لزوم رعایت فواصل اجتماعی از جمله نقاط تاریک و متضاد با واقعیت حاکم بر مخاطبان خوزستانی است. در برخی لایه های جامعه که شرایط اقتصادی مناسبی ندارند، چنین انتظاری بیشتر شبیه به یک طنز تلخ می ماند. در همین ارتباط مگر رفتن یک کاسب، یک کارگر و کارمند، یک راننده تاکسی و … به محل کار، امری دلبخواهی و اختیاری است که تنها در صورت ضرورت به آن محل بروند یا نروند؟ تناقض و دوگانگی این قبیل ارشادها و نصیحتها کاملا واضح است و نتایج اسفناک آن واضحتر؟
مجددا متذکر می شویم که آیا مقررات محدودیت زا که بهداشتیها!! نام آن را پروتکل گذاشته اند، نیاز به تطبیق عملی و ضمانت مربوط به عدم کارایی ندارد؟ اگر این الزامها در خوزستان اثرگذار بوده است پس افزایش چند صد درصدی مبتلایان ناشی از چه چیزی است؟ چرا بازار و جنب و جوش و تردد در بالاترین حد ممکن قرار دارد؟ دلیل بازگشت همه فعالیتها و ترددها به مراتب بیشتر از روزهای پایانی سال ۹۸ در چیست؟ آیا صرف اینکه عده ای رسماً نسبت به رعایت موازین خواسته شده متعهد شده اند، مسئولیت دولت در رابطه با شیوع هر چه بیشتر بیماری در اهواز و استان را سلب می کند؟
اهواز با ثبت ۸۱ مبتلا نسبت به کمترین حالت پس از تعطیلات و خوزستان با گذر از ۱۸۰ مبتلا رکورد عددی و کمی مبتلایان کشور در چند روز گذشته را از آن خود کردند. این در حالی است که طی ۶ روز گذشته و بر خلاف همه انتظارها هیچ اقدام بازدارنده ای در استان و اهواز از سوی مسئولان اتخاذ نشد و استاندار و روسای چند دانشگاه علوم پزشکی استان (اهواز، ابادان و خرمشهر) استراتژی خود را بر ۲ رکن ” نصیحت هشدارگونه ” و ” تهدید بازگشت محدودیتها ” بنا نهادند اما از بدیهی ترین نکته که آیا تهدیدها و نصایح انها هم شنونده ای داشته است، غافل ماندند.
بعید است که طراحان پروتکلها از جمله وزیر بهداشت عالم به رابطه ی ناچاری موسوم به ” نان نقدی و جان فقدی ” نزد بخش عمده از مردم (طبقات متوسط و زیرین) نباشند.
در این معادله وقتی نان در مقابل جان قرار می گیرد، کفه ی معادله به نفع نان که ذاتاً نیازی اجتناب ناپذیر است و لزوم تحصیل فوری آن مناقشه بردار هم نیست، بر کفه ی جان! می چربد. بعبارت دیگر در معادله ی نان نقدی و مرگ فقدی، طبقات متوسط و محروم جانب نان را می گیرند که در مبحث کرونا برغم احساس خطر ناچاراً دل به دریای خیابان و کوچه و بازار می زنند و با ریسک بسیار بالا در پی رزق و روزی خود می روند و حتی می دوند.
همانطور که گفته شد استاندار خوزستان، فرماندار و رییس دانشگاه علوم پزشکی اهواز در چند نوبت احساس خطر کرده و هشدارهای شفاهی مبنی بازگشت محدودیتها را به مردم گوشزد کردند و به زبان غیر الزام آور از مردم تقاضای رعایت پروتکلها را نمودند. اما آیا لازمه ی مدیریت و جلوگیری از افزایش جهشی این طوفان کرونایی، صرفا تهدید و نصیحت است یا اینکه گام های جسورانه و عملی باید برداشته شود؟
اینکه آمار ابتلا و مرگ در هفته ی گذشته روز به روز بالاتر می رود و متولیان امر هیچ تدبیر عملی (محدود کننده) را در دستور کار خود قرار نداده اند، می تواند یک سرفصل مسئولیت حقوقی برای انان که نظاره گر مانده اند ایجاد کند.
واقعا عجیب است که آنهمه محدودیت اول سال جاری در حالی ایجاد شد که عدد مبتلایان استان و اهواز از ۲۵ نفر تجاوز نمی کرد اما حالا با این حجم از مبتلایان خبری از ضعیف ترین نوع محدودیتها نیز دیده نمی شود.
بر اساس معیارهای دولت و با توجه به جهش صورت گرفته، وضعیت اهواز باید از نوع قرمز باشد اما چرا تعامل با آن از نوع سفید است؟ این نیز تناقضی دیگر از تناقضات حاکم بر نحوه مدیریت بیماری در اهواز و استان است.
در پایان از استاندار خواسته می شود، با تکیه بر معیار افزایش جهشی تعداد بیماران در اهواز و چند شهر دیگر استان، ابتکار عمل را بدست بگیرد و مدیریت این وضعیت حاد را از نوع انفعالی به مدیریتی فعال تبدیل کند و کرونا را از مبحثی حاشیه ای خارج و به متن تصمیم گیریها بازگرداند. موضوع مرگ و زندگی در میان است و محافظه کاری تحت هیچ عنوانی توجیه پذیر یا قابل دفاع نیست.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰