شهید و شهادت

تسنیم

روایت شبکه خبری خوزستان از شهیدی که خود را وقف کار فرهنگی برای انقلاب اسلامی کرد + تصاویر

روایت شبکه خبری خوزستان از شهیدی که خود را وقف کار فرهنگی برای انقلاب اسلامی کرد + تصاویر
خواهران و برادرانم، شما نیز بی‌طاقت نباشید، این بهترین راه بشریت هست، خوشحال باشید و برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید و آنها را یاری نمایید حتی اگر با یک صلوات.

شهید الیاسی جوانی که در مکتب خمینی پرورش یافت و در مدرسه بسیج به تکامل رسید و در راه دفاع از حرم به شهادت رسید.

به گزارش شبکه خبری خوزستان، شهید والامقام احمد حاجیوند الیاسی در شهرستان اندیمشک دیده به جهان گشود و از همان دوران کودکی وارد مسجد شد و تحت تعلیمات دینی به رشد و نمو می‌رسد.

شهید احمد با سن کم خود برای آموزش قرآن، احکام دینی به کودکان و نوجوانان محروم شهرش عزم خود را جزم کرده و در بین دوستانش از محبوبیت خاص و ویژه‌ای برخودار بود.

شهید احمد در یکی از مناطق محروم و فقیرنشین اندیمشک زندگی می‌کرد و تا سال ۱۳۸۵ از فقدان یک مسجد محروم بود و سرانجام با پیگیری‌های گسترده و کمک‌های مردمی و دولتی، شهید احمد با دستان مهربان خود، مسجدی احداث کرد.

شهید والامقام به ادامه‌ی تحصیل در رشته کامپیوتر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اندیمشک پرداخت و فصل جدیدی از زندگی خود را شروع کرد و در همان دوران به عنوان فرمانده پایگاه بسیج دانشجویی دانشگاه انتخاب شد.

با هتک حرمت داعش به حرمین شریفه اهل‌بیت(ع) و شروع نبردهای جبهه مقاومت عازم کشور سوریه شد و سرانجام در عملیات آزادسازی مناطق نبل و الزهرا، بدست گروه‌های تکفیری صهیونیستی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه شهید احمد حاجیوند الیاسی

پدر و مادر عزیزم، بار اول که خواستم با اجازه برم نذاشته‌اید، دیگه این بار ترجیح دادم بی‌سر‌و‌صدا برم، در شرایطی که جهان اسلام و به‌خصوص محور مقاومت به‌رهبری ایران اسلامی و هدایت امام خامنه‌ای عزیز در میدان مبارزه با باطل قرار گرفته است و هر چند روزی عده‌ای از برادران دینی و هم‌وطنم در دفاع از امت‌های مظلوم در سوریه و عراق و به‌خصوص یمن به شهادت می‌رسند، ننگم آمد در این راه نروم و بمانم چرا که من که در دو دهه از عمرم با ذکر یا حسین(ع) رشد و نمو یافته‌ام، حق بود با سر برای این راه تلاش کنم نه با دست و پا.

پدر و مادرم عزیزم، در ایامی که از عمرم گذشت شاید شما توقع جبرانی نداشته‌اید ولی من هم هیچ کاری برای آسایش و نیکی به شما آن گونه که شایسته شماست انجام نداده‌ام و همیشهٔ خدا شرمندهٔ شما بودم و هستم.
امیدوارم حالا که توفیق شد و لیاقت دفاع از حرم حضرت زینب(س) در میدان جنگ به دین و اسلام ناب محمدی(ص) و علوی(ع) پیدا کرده‌ام، خداوند به‌حرمت عمهٔ سادات توفیق دهد اگر ذره‌ای ثواب نصیبم شد آن را هدیهٔ فرزند بی‌معرفتتان به شما قرار دهند و اگر لیاقت شهادت پیدا نمودم، خداوند این اندک آبرو را شفاعت دنیا و آخرت روشن و صادقانهٔ شما برای مراتب عالی‌تر زندگی قرار دهند.

پس، بی‌طاقت نباشید و بی‌صبری نکنید که خداوند خود نگهدار رزمندگان است.

خواهران و برادرانم، شما نیز بی‌طاقت نباشید، این بهترین راه بشریت هست، خوشحال باشید و برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید و آنها را یاری نمایید حتی اگر با یک صلوات.

مادر شهید در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در اندیمشک اظهار داشت: احمد پسر دوم خانواده بود، پسر بزرگم در شهرستان دیگری کار می‌کرد و آخرین دخترم حدود ده سال پیش ازدواج کرده بود و خودم از بیماری عضلانی رنج می‌بردم و کار کردن برایم دشوار بود.

وی در ادامه افزود: یک روز که ناخن‌های پایم را می‌گرفتم و احمد دید دارم که به دشواری این کار را انجام می‌دهم، آمد و خودش ناخن‌هایم را کوتاه کرد و بعد از آن روز، هر وقت احمد در خانه بود به او می‌گفتم ناخن‌هایم را بگیرد.

مادر شهید مدافع حرم، گفت: در همه کارها به اعضای خانواده کمک می‌کرد و با کار کردن، خرج و مخارج خودش را تأمین می‌کرد و همیشه مقداری از درآمدش را به من و پدرش می‌داد و به برادرها و خواهرانش خیلی محبت می‌کرد.

سرهنگ پاسدار حسن دهقان مسئول کانون بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت ناحیه اندیمشک افزود: چند سال بود که احمد را می‌شناختم. برای کارهای فرهنگی خیلی وقت می‌گذاشت. خودش و چند نفر دیگر تلاش زیادی کردند تا بالاخره بسیج محل، راه‌اندازی شد.

وی با اشاره به ویژگی‌های شهید اضافه کرد: خاطره‌ای از وی دارم که تأثیر زیادی روی من گذاشت، یک روز در حسینیه ثارالله داشتیم مکان را جهت برگزاری مراسمی آماده می‌کردیم و فرصت زیادی نداشتیم و احمد مثل بچه‌های دیگر مشغول فعالیت بود که صدای اذان به گوشش رسید.

سرهنگ دهقان افزود: شهید احمد دست از کار کشید و در حالی که آستین‌هایش را بالا می‌زد از ما دور شد، به او گفتم: «کجا میری؟ بیا کارها رو انجام بدیم، بعدا نماز میخونیم.» برگشت و گفت: «فعلاً خدا داره ما رو صدا می‌زنه. من برم به خدا جواب بدم. این از مراسم واجب‌تره.»

مسئول کانون بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت ناحیه اندیمشک در ادامه افزود: شهید رفت وضو گرفت و اول وقت، نمازش را خواند و بعد از نماز آمد و گفت: «الان در خدمتم هر کاری هست بگید.» و این عمل شهید برای من خیلی اهمیت داشت چون همه دوستانی که آنجا بودند متوجه شدند نماز اول وقت در هر شرایطی به کارهای دیگر ارجحیت دارد.

 

 

 

 

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.