اقتدار جمهوری اسلامی ایران، امنیت و آرامش ما به برکت خون شهیدانی است که مهترین داشته خود را فدای مهین نمودند؛ تا اقتدار و عزت نظام در جهان حفظ شود، به پاس این رشادتها وظیفه ماست با یاد و نام آنها کشور را از آسیب ها مصون نگه داریم.؛

خانواده شهدا و جانبازان جسم و روح و روان خود را برای حفاظت از مرز و بوم و ناموس کشور فدا کرده اند و امت اسلامی ایران قدردان ایثار و فداکاری های آنان هستند.؛

خانواده شرایط خوبی ندارن، مسئولین لطفا هرکاری میتونید براشون بکنید.؛

این یادمان، نمادی از عظمت و شکوه ملت ایران است. این یادمان، یاد و خاطره تمامی شهدای گمنام ایران را زنده نگه خواهد داشت.؛

بسیاری از دانشجویان و دانش آموزان و سایر مردم از سراسر کشور برای بازدید از مناطق عملیاتی دفاع مقدس به استان و شهر ما وارد می‌شوند که اگرچه کارهایی صورت پذیرفته، اما انتظار می‌رود باز هم اقداماتی انجام شود و چهره شهر شهدایی گردد.؛

امروز جوانانی که به خانواده شهدا سرکشی می کنند و مشکلات آنان را پیگیری و حل می کنند قدر خودشان را بدانند.؛

ایذه – شبکه خبری خوزستان – پیکرهای هفت شهید سرافراز عملیات تروریستی چهارشنبه شب شهر ایذه در استان خوزستان پیش از ظهر جمعه با حضور گسترده و در میان استقبال وصف نشدنی گروه های مختلف مردم ولایت مدار، مسوولان محلی، استانی و کشوری تشییع شد.

یزد- شبکه خبری خوزستان- همزمان با هفته دفاع مقدس چهارمین شب شعر آیینی عاشورایی با عنوان عطش عشق پنجشنبه شب با حضور جمعی از شاعران ، علاقه مندان به شعر و ادب و مسئولان در مجتمع فرهنگی هنری امام علی (ع) شهر حمیدیا برگزار شد.

عملیات کربلای ۵‌ که یکی از بزرگترین عملیات‌های رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، در ۱۹ دی‌‌ماه سال ۱۳۶۵ با رمز یازهرا(س) در منطقه‌ شلمچه‌ و شرق بصره‌ با وجود وضعیت سخت آن روزها و کمبود تجهیزات و پس از شکست در عملیات کربلای ۴ آغاز شد.

نزدیکای دومین سالگرد شهید بود و برای برگزاری مراسم در تکاپو بودیم.
تصمیم گرفتیم به قید قرعه چندنفراز مهمانانی که توی مراسم حضور دارند رو به سفرزیارتی مشهد بفرستیم.

طی این دوسال شنیده بودم خانمی هست که همواره اغلب روزها با همسرشون مسافتی رو طی میکنه و به زیارت شهید میاد.
خانواده خیلی مشتاق بودن که ایشون رو ببینن. تااینکه شب قبل که مشغول تایپ شماره ها و تعیین هزینه ها بودیم مادرم گفت خیلی دوست دارم یکی از قرعه ها به نام اون خانم باشه که با موتور میان گلزار…
خلاصه فردای اون روز بعدازاتمام مراسم ،قرعه کشی انجام شد و چند نفر از خانم ها و آقایون به قید قرعه برنده هزینه سفربه مشهد مقدس شدند.
وقتی حاج آقا که مسئول قرعه کشی بودن از حسینیه بیرون اومدن،بلافاصله سراغ ایشون رو گرفتم و جالب اینجا بود که به لطف شهید اولین قرعه به نام اون خانم افتاده بود…
.
.
و اما از زبان خانم…👇🏻
صبح روز سالگرد بعد ازنماز یه کلیپ از مسجد گوهرشاد توی گوشیم داشتم ،به محض اینکه نگاش کردم بی اختیار اشکام جاری شدن، امروز هم سالگرد شهیدی بود که منو متحول کرده بود، خیلی دلم گرفته بود، گفتم آقا دست من و دامان تو..
وقتی بعدازظهر رفتیم مراسم ، چهره مصعوم مادر شهیدو تمثال زیبای شهید با لبخند سراسر حرف، دلم رو لرزوند، اصلا کنترل بغضم رو نداشتم،آروم وبی صدا صورتم خیس شده بود..
قبل از پایان مراسم مطمئن بودم بازهم لطف شهید مثل همیشه شامل حال من میشه اما نمیدونستم چه طوری، منتظر خواب خوش بودم و تجدید دیدار، اما خیلی زودتر از خواب شب پاسخ منو دادن و اولین قرعه و نگاه مطهر شهید به نام و حال من بود🙏🏻