کد خبر : 1639
تاریخ انتشار : یکشنبه 2 تیر 1398 - 14:00
-

واگویه ای از علی شهنی دشتگلی

واگویه ای از علی شهنی دشتگلی

واگویه ای از علی شهنی دشتگلی بی کفایتی وبی تدبیری بعضی مسئولین شهری باعث و بانی مهاجرت و کوچ ناخواسته نخبگان و جوانان غیرتمند مسجدسلیمان به استانها و شهرهای دیگر بویژه همجوار شده است. اینگونه مسولین بیمار شهر را به این حال و روز بیمار گونه رسانده اند … شهری بیمار و مجنون الحال ….

واگویه ای از علی شهنی دشتگلی

بی کفایتی وبی تدبیری بعضی مسئولین شهری باعث و بانی مهاجرت و کوچ ناخواسته نخبگان و جوانان غیرتمند مسجدسلیمان به استانها و شهرهای دیگر بویژه همجوار شده است.

اینگونه مسولین بیمار شهر را به این حال و روز بیمار گونه رسانده اند … شهری بیمار و مجنون الحال ….

پروردگارا نه طبیبی و نه فریادرسی که مارا مداواکند …

اف برشما مسئول بی لیاقت باد که چشم جوشان امید را در بین جوانان محجوب شهرم خشکاندید ….

مسولین بی عرضه ،حق مردم خور ، این شهرشده دروغ ، خیانت و خباثت و جنایت …

احسنت بر صبوری مردمانت …که فخر بر جهان داری فرهیختگیت را به نظاره گذاشته ام

چرا تو را ستایش نکنم … آری ساکت و شکیل ، زیبا و باوقار در تاریخ نشسته ای تا ایران در جهان سربلند بماند

اما نام تو با خون سیاه بر تارک تاریخ نوشته شده … نفت تو جهان را از گرسنگی و تشنگی نجات داد

گاز تو اجاق ایران را روشن کرد اما اجاق مردم شهرم راخاموش ….. تا ایران با گرمای شعله های آبی رنگش زمستانی آرام برای ایران باشد

اما مسجدسلیمان سیاهپوش و مغموم … در زمستان سکوتم بارها … با نگاه سردتان لرزیده ام …سالها از بس که خوش بین بوده ام … هرکلاغی را کبوتر دیده ام … بی خیال از سردی آغوش ها … من به آغوش خود چسبیده ام … اما هرگز یادمان نرود در دنیایی که روزی روح خودم ، مرا ترک می کند از دیگران نباید انتظار داشت

….خرداد۹۸…
علی شهنی دشتگلی ……..

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.