کد خبر : 10115
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 دی 1398 - 16:21
-

جلسه محاکمهٔ یک پاسدار پدافند هوایی

جلسه محاکمهٔ یک پاسدار پدافند هوایی

  جلسه محاکمهٔ یک پاسدار پدافند هوایی متهم: افسر پاسدار… مورد اتهام: شلیک نکردن موشک به سمت موشک کروز آمریکایی که حساس ترین مرکز حیاتی تهران را مورد هدف قرار داد و صدها نفر را به شهادت رساند و خساراتهای مادی و معنوی زیادی از خود به جای گذاشت. قاضی: آقای…..آیا شما بر شرح وظیفه

 

جلسه محاکمهٔ یک پاسدار پدافند هوایی

متهم: افسر پاسدار…

مورد اتهام: شلیک نکردن موشک به سمت موشک کروز آمریکایی که حساس ترین مرکز حیاتی تهران را مورد هدف قرار داد و صدها نفر را به شهادت رساند و خساراتهای مادی و معنوی زیادی از خود به جای گذاشت.

قاضی: آقای…..آیا شما بر شرح وظیفه خود آگاهی کامل داشته اید؟ اگر بله پس چرا در این خصوص کوتاهی کرده اید؟مگر نه شما برای حفاظت از آسمان و جان مردم آموزش دیده اید و حقوق این شغل را می گیرید چرا به سمت موشک آمریکا شلیک نکردید؟

متهم : جناب قاضی تشخیص برایم سخت بود فکر کردم هواپیمای مسافر بری است.

قاضی: مگر شما در حالت آماده باش صد درصد نبودید؟ هر افسر پدافند می داند در شرایط آماده باش ماموریت دارند هرجنبده ای را بزنند و از منطقه مراقبت کنند!

متهم: بله آقای قاضی در آماده باشم بودیم و قانون را می دانستم!

قاضی: مگر به شما اطلاع و ابلاغ نکرده بودند که پایگاه آمریکایی عین الاسد موشک باران شده و آمریکا اعلام کرده ۵۲ مرکز مهم ایران را نابود میکنم. و هر لحظه احتمال حملات غریب الوقوع امریکا می باشد؟

متهم: بله عالیجناب.

قاضی : مگر سامانه یک پارچه پدافند اعلام نکرده بود که در آسمان پرنده های ناشناس و موشک های کروز در حال پرواز هستند؟

متهم: بله جناب قاضی

قاضی: پس چرا به طرف موشک آمریکایی شلیک نکردید؟

متهم: درست است که سامانه پدافند یکپارچه اعلام کرده بود پرنده های ناشناسی وارد کشور شده اند اما یک دفعه!!!!سیستم ارتباط گیری قطع شد!!!!! و من نمی دانستم چه کنم خودم بودم و خدا و ده ثانیه فرصت برای تصمیم گیری! به همین جهت تصمیم گرفتم شلیک نکنم !!!! چون احتمال میدادم هواپیمای مسافر بری باشد. و یا کیس خودی باشد!

قاضی: شما با این تصمیم خود به صرف یک احتمال ضعیف و برای نجات جان احتمالی ۱۴۰ نفر و یا بیشتر ، سبب شدید که صدها نفر انسان بیگناه شهید شوند خساراتهای سنگینی به کشور وارد شود.
شما باعث شدید اقتدار پدافند هوایی کشور زیر سوال برود،و دشمن را راغب به حملات دیگری بنمائید،شما باعث اعتراض مردم و بهانه دادن دست عوامل…شدید!

متهم: آقای قاضی اجازه اخرین دفاع را به من می دهید؟

قاضی : بفرمائید

آقای قاضی خدا وکیلی اگر من دستم روی شاسی شلیک نمی لرزید و شلیک می کردم اون وقت هدف مورد اثابت خودی بود باز امروز من را به پای این میز محاکمه نمی کشاندید؟

آیا یک عده ای از لیبرالهای… که در کمین نشسته اند تا از نمد این دست اتفاقات برای خود کلاهی بدوزند و همیشه دنبال حذف و انتقام گرفتن از نیرویهای ارزشی،انقلابی…هستند و همواره آب به آسیاب دشمن میریزند،افرادی که نه در سیل، نه در زلزله، نه درجنگ… در کنار مردم نبوده و نخواهند بود الان در فضای مجازی آتش بیار نبودند و خواستار اشد مجازات برای من و استعفا فرمانده من نبودند؟
آقای قاضی اون وقت آیا کسی سوال می کرد چرا اصلا اجازه پرواز داده شد؟ و یا فقط باز فرمانده شجاع من باید مورد آماج فشار و تهمت ها و توهین ها قرار بگرفت؟
آقای قاضی منهم مثل فرمانده ام، می گویم،قبول دارم اشتباه کردم و گردنم از مو باریک تر است،اما دو مطلب هست که اگر اجازه دهید عرض کنم۰* ۱-اگر شما یا هر کسِ دیگری، بجای من بودید و صفحهٔ رادار، هواپیما را، موشک کروز نشان می داد،در زدن آن درنگ می کرد؟!
۲-چرا پروازها را در چنین شرایط حساسی مسئولان ذیربط لغو نکردند، تا دشمن نتواند دستگاه رادار پدافند را دچار حمله سایبری کند و آنرا به خطا بیاندازد اگر پروازها لغو می شد و به پدافند هم ابلاغ می نمودند دیگر من و هر افسر پدافندی دچار تردید نمی شد و می دانستم،هیچ هواپیمابی در فضای پیرامونی نیست،لذا رادار هم نمی توانست خطا کند و هواپیما را موشک کروز نشان دهد. چراچون هواپیمایی وجود نداشت. آقای قاضی ما تربیت شدهٔ مکتب امام خمینی«ره» هستیم و وقتی حاضر شده ایم جانمان را کف دستمان بگیریم و برای آسایش و امنیت ملتمان آنرا تقدیم کنیم، از به میدان آوردن آبرویمان دریغ نخواهیم کرد. اما جناب قاضی من نگران امروز خود نیستم هرچه ملت و مسئولان حکم کنند گردن می نهم اما نگران آنروزی هستم که وقتی یک افسر پدافند برای دفاع از حریم هوایی این مرز و بوم نیاز باشد با اطمینان خاطر شاسی شلیک را فشار دهد،بترسد که مبادا بازهم مسئولان دچارخطا شده اند، و شلیک نکند و فاجعه ببار آید، آنگاه باز باید با نامهربانی ها روبرو شود و در منظر عام و خاص محاکمه شود که چرا شلیک نکردی؟! و باز باید فرماندهٔ شجاع،جانباز و فدایی کشورم برای خودش آرزوی مرگ کند فرمانده ای که همه او را آزموده اند و خوب می شناسند. فرمانده ای که باز مانده از غافله شهداست.

قاضی: آقای…حق با شماست امروز پس از سالها قضاوت، این اولین پرونده ای است که در خصوص صدور حکم آن عاجزم هستم. لذا متهم مثل آن فرمانده شجاع ،متواضع و بازماندهٔ از غافله شهدای شما اعلام می کنم رسیدگی به این پرونده در صلاحیت این دادگاه و من نمی باشد، لذا قضاوت در مورد آن را به مردم شهید پرور کشورم واگذار می نمایم.

در پایان جلسه در حالی که قاضی انگار باری به سنگینی کوهی از روی دوشش برداشته بودند آهسته به دستیار خود گفت:نمی دانم ما چه ملتی هستیم که قدر داشته های خود را نمی دانیم،چرا تا زنده هستند و هستیم مورد بی مهری،نامهربانی،و حتی دشمنی و حسادت قرار میدهیم و می گیریم،چرا اجازه می دهیم عده ای سوار بر موج احساسات و عواطف خصوصا جوانان جامعه شوند و حوادث تلخی را رقم بزنند؟…قاضی آه سردی کشید و از اتاق خود خارج شد.

 

یادداشت ، محمدرضا کرمزاده
۹۸٫۱۰٫۲۳

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.